1393،سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی

در پی نامگذاری سال 1393 از طرف مقام معظم رهبری به عنوان سال "اقتصاد و فرهنگ" این صفحه از طرف دبیرستان سما ارائه می گردد

1393،سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی

در پی نامگذاری سال 1393 از طرف مقام معظم رهبری به عنوان سال "اقتصاد و فرهنگ" این صفحه از طرف دبیرستان سما ارائه می گردد

مروری اجمالی بر ابعاد وسیع تهاجم فرهنگی دشمن و موضوعات مورد توجه از این قرار است:
الف) اعتقادات و ضروریات دینی و انقلابی، مبانی اسلامی
ب) روح استقلال ملی
ج) ضروریات اخلاقی و دینی
د) زبان فارسی
ه) خلقیات ایرانی
و) عزت ملی، اعتماد به نفس ملی
ز) عزم راسخ ملی
در کنار تمامی مطالب مربوط به مسائل اقتصادی و حوزه‌ی فرهنگ، دو نکته‌ی بسیار مهم که همچون روحی در تمام بیانات معظم‌له جریان دارد:
نخست: دشمن‌شناسی و تصریح به شکست دشمن در برابر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی
دوم: ترسیم آینده‌ای روشن و موفق برای ملت ایران و جوانان آینده‌ساز کشور
این صفحه با هدف اطلاع رسانی در مورد اهمیت اهداف سال جاری و تجدید بیعت با مقام معظم رهبری تهییه می گردد .
بایگانی

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

متفکران و اندیشمندان حوزه جامعه شناسی و فرهنگ، تعریف ها و نظرات متعددی را در باب معنی فرهنگ برشمرده اند. اگر چه این نظرات در بسیاری از موارد از یکدیگر تاثیر پذیرفته اند و شالوده کلی آنها بیانگر یک تعریف واحد است اما پرداختن به آنها برای فهم بهتر این واژه خالی از لطف نیست. در پایان این تعاریف، به تعریف ادوارد برنت تایلور، مردم شناس انگلیسی که در سال 1871 در کتاب فرهنگ ابتدایی آورده است و به عنوان تعریفی جامع و مانع معروف گشته، می پردازیم:

«مالینفسکی»‌* فرهنگ را اینچنین تعریف می کند: «فرهنگ عبارت است از یک سیستم منظم اشیاء و فعالیت‌ها و رفتارهایی که هر جزء و عنصر آن در رسیدن به نتیجه واحد سهمی بر عهده دارد». (1) وی فرهنگ را مجموعه غیرقابل تفکیک از عناصر مختلفی می داند که از درون به یکدیگر پیوسته‌اند. (همان منبع) او می گوید: «فرهنگ، خواه ابتدایی و یا پیچیده، کلیتی اجتماعی شامل؛ ابزارهای مادی و امور غیرمادی حیات انسان نظیر اعتقادها و اندیشه‌ها و ملکات و عادت‌ها است که انسان را به مقابله با امور محسوسی که با آن مواجه است، توانمند می‌کند». (2) به نظر او «هر فرهنگ شامل عوامل مختلفی دانسته می‌شود که جنبه‌های مادی، ارزش‌های اجتماعی، هنجارها و مفاهیم ذهنی مهمترین آن‌هاست» (3) و در تعریف دیگر از وی که بر میراث اجتماعی تاکید دارد می گوید: «این میراث اجتماعی مفهوم اصلی در انسان‌شناسی‌ست که بیشتر آن را «فرهنگ» می‌نامند… فرهنگ عبارت است از مهارت‌ها، کارها، فرایندهای فنی، گمان‌ها، عادت‌ها، و ارزش‌ها». (4) که در این تعریف وی بر اکتسابی بودن فرهنگ و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر اشاره کرده است.

*: برانیسلاو کاسپر مالینفسکی ( 1884-1942 م ) در لهستان زاده شده در انگلستان آموزش انسان شناسی دید و در همان جا بیشتر آثار بزرگ خود را نوشت او در ورشو دکترای فیزیک و ریاضیات گرفت اما به دلیل ضعف جسمی ازادامه کار دراین رشته دست کشید و با خواندن شاخه زرین جیمز فریزر به انسان شناسی روی آورد او معتقد بود انسان شناسی را میتوان به رشته ای دقیق و علمی تبدیل کرد.

 

هرسکویتس در تعریف فرهنگ چنین می گوید: « فرهنگ اساسا بنایی‌ست بیانگر تمامی باورها، رفتارها، دانش‌ها، ارزش‌ها، و خواسته‌هایی که شیوه‌ی زندگی هر ملت را باز می‌نماید … و سرانجام عبارت است از هر آنچه یک ملت دارد، هر کاری که می‌کند و هر آنچه می‌اندیشد.»(5) وی ویژگیهای سه‌گانه و به ظاهر متناقضی در تعریف فرهنگ بیان می دارد که معانی شگرفی را باخود دارد:

1- «فرهنگ «عام» ولی «خاص» است.

2- فرهنگ «متغیر» ولی «ثابت» است.

3-پذیرش فرهنگ «اجباری» ولی «اختیاری» است». (۶)

 و در یک تعریف خلاصه و مفید می گوید: «فرهنگ بخش انسان ساخته‌ی محیط است» (7) که در این تعریف به اتفاقی نبودن فرهنگ و ساخت آن توسط انسان تاکید می نماید.

 

روت بندیکت که از پیشگامان علم مردم شناسی و اهل آمریکا است در تعریف فرهنگ می گوید: فرهنگ اصطلاحی‌ست جامعه‌شناسیک برای رفتار آموخته؛ رفتاری که با آدمی زاده نمی‌شود، و بر خلاف رفتارهای زنبورها و مورچه‌های اجتماعی، از راه یاخته‌های نطفه تعیین نمی‌شود، بلکه هر نسل باید آن را از نو از مردم بزرگ سال بیاموزد.(8) وی از فرهنگ به عنوان الگوی تفکر و انجام دادن فعالیت‌های فردی نام می برد که او را از دیگران متمایز می‌سازد. (9) بندیکت در تعریف خود که از تایلر متاثر است فرهنگ را کلیت در هم تافته‌ای از تمامی عادت‌هایی می داند که آدمی همچون هموندی از جامعه فرا می‌گیرد.(10)

 

گی‌روشه به عنوان یک استاد جامعه شناس فرهنگ را عبارت می‌داند از: «مجموعه به هم پیوسته‌ای از اندیشه‌ها و احساسات و اعمال کم و بیش صریح که به وسیله اکثریت افراد یک گروه پذیرفته شده است و برای اینکه این افراد، گروهی معین و مشخص را تشکیل دهند لازم است که آن مجموعه بهم پیوسته به نحوی - در عین حال عینی و سمبلیک - مراعات گردد». (11)

 

آنتونی گیدنز * در تعریفی کم و بیش متفاوت از دیگران فرهنگ را اینگونه تعریف می کند: «فرهنگ به مجموعة شیوه زندگی اعضای یک جامعه اطلاق می‌شود؛ چگونگی لباس پوشیدن آنها، رسمهای ازدواج و زندگی خانوادگی الگوهای کارشان، مراسم مذهبی و سرگرمیهای اوقات فراغت، همه را دربر می‌گیرد. همچنین شامل کالاهایی می‌شود که تولید می‌کنند و برای آنها مهم است. مانند تیر و کمان، خیش، کارخانه و ماشین، کامپیوتر، کتاب و مسکن» (12) و در تعریفی دیگر چنین می گوید: «فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می‌کنند، و کالاهای مادی که تولید می‌کنند. ارزشها آرمانهای انتزاعی هستند، حال آنکه هنجارها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار می‌رود آنها را رعایت کنند. هنجارها نشان دهندة بایدها و نبایدها در زندگی اجتماعی هستند». (همان منبع)

*:آنتونی گیدنز، جامعه شناس انگلیسی و یکی از مهم ترین و بانفوذترین نظریه پردازان اجتماعی بریتانیا و جهان امروز است. آنتونی گیدنز پیشاهنگ جامعه‌شناسی بومی بریتانیا و آرزومند قالب بندی دوباره نظریه اجتماعی و بازسنجی درک ما از مدرنیته‌است. با۳۴ کتاب به ۲۹ زبان و۲۰۰ مقاله ازنظر مرجع به آثار، نفر پنجم است.تقریباً همه معاصران را نقد کرده و در علوم اجتماعی خرد و کلان زبانزد عام و خاص است. صاحبنظر در انسان شناسی، امور اقتصادی، سیاسی، تاریخ، فلسفی، باستانشناسی، روانشناسی و...است. در طول سال های گذشته نیز ۱۴ لوح افتخار و دکترای افتخاری از مراجع علمی معتبر دریافت کرده است. اندیشه های او تاثیر عمیقی برسیاستمداران آمریکایی و اکثر سوسیال دموکرات ها در انگلستان و آلمان و آمریکای لاتین داشته است.

 

برخی از اندیشمندان، فرهنگ را در کل مفهومی وصف‌گرایانه به معنای گنجینه‌ای انباشته از آفرینندگی‌های بشر تلقی کرده اندکه بر اساس این تعریف، کتاب‌ها، نقاشی‌ها، بناها و نیز دانش هماهنگ‌کردن خود با محیط و نیز آداب و فضیلت‌های اخلاقی و دستورهای شایست و ناشایست، همگی جزئی از فرهنگ به شمار می‌رود و برخی دیگر نیز فرهنگ را آن چیزی دانسته اند که از گذشتهٔ آدمی به جای مانده‌است و بر اکنون و آیندهٔ او تأثیر می‌گذارد.

و اما از میان تعریف های اندیشمندان، ادوارد تایلور که یک مردم شناس انگلیسی است، گوی سبقت را ربوده و بهترین تعریف از فرهنگ را ارائه کرده است، به نحوی که جامعه شناسان و بزرگان سایر علوم به تعریف وی از فرهنگ تاسی می نمایند:

«فرهنگ مجموعه پیچیده‌ای است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن، و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه، از جامعه خود فرا می‌گیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد». (13)

او نخستین کسی که فرهنگ را از تعریف کلاسیک آن خارج کرد و مترادف با تمدن به کار گرفت و آن دو را کلیتی درهم تنیده دانسته که شامل دین، هنر، اخلاق و هرگونه توانایی است که آدمی می‌تواند به دست آورد. وی معتقد است فرهنگ «کلیتِ درهم تافته‌ای است شاملِ دانش، دین، هنر، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی همچون هموَندی از جامعه به دست می‌آورد.» به این معنا انسانِ «بی‌فرهنگ» و جامعه‌ی «بی‌فرهنگ» در کار نیست، زیرا زندگی اجتماعی، یعنی با هم زیستن، به معنای در فرهنگ زیستن است. زیستن در ابتدایی‌ترین قبیله یا بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین جامعه‌ی تکنولوژیکِ مدرن از این جهت یکسان است. زیرا هر دو زیستن در شرایطِ ویژه‌ی انسان است، یعنی زیست در فرهنگ یا فضای فرهنگی، اگر چه هر یک از سازمایه‌های فرهنگ، از نظرِ صورت و معنا یا سادگی و پیچیدگی، در جامعه‌های گوناگون با هم فرق‌های اساسی دارند. (14) در سدهٔ بیستم میلادی «فرهنگ» به عنوان یک مفهوم محوری و کلیدی در انسان‌شناسی به کار رفت و در انسان‌شناسی آمریکایی دارای دو معنی بود:

1- ظرفیت و گنجایش تکامل‌یافتهٔ بشر برای دسته‌بندی و بیان تجربیات به واسطهٔ نمادها و کنش پندارمآبانه و نوآورانه

2-راه های مشخصی که مردم براساس آن در نقاط مختلف جهان زیسته و تجربیات خود را به شیوه‌های گوناگون بیان می‌کنند و به شکلی خلاقانه دست به کنش می‌زنند.

جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به: تعریف فرهنگ از دیدگاه متفکران غربی

 

منابع:

1-      روح‌الامینی، محمود - زمینه فرهنگشناسی- نشر: عطار- ص 91

2-      جواد صاحبی، محمد- مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایرانی (مجموعه مقالات) -  وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ص 34

3-      معینی، جهانگیر- نظریه و فرهنگ - مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی- ص97

4-      آشوری، داریوش - تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ – آگاه - ص52

5-      آشوری، داریوش - تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ – آگاه - ص50-51

6-      روح‌الامینی، محمود - زمینه فرهنگ‌شناسی تألیفی در انسان‌شناسی فرهنگی و مردم‌شناسی- عطار – ص 19 - 20

7-      آشوری، داریوش - تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ – آگاه – ص68

8-      آشوری، داریوش - تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ – آگاه – ص61

9-      جعفری،علامه محمد تقی -  فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو- مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری - ص 35

 

10-  آشوری، داریوش - تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ – آگاه – ص48

11-  روح‌الامینی، محمود - زمینه فرهنگ‌شناسی تألیفی در انسان‌شناسی فرهنگی و مردم‌شناسی- عطار – ص 18

12-  گیدنز ، آنتونی – جامعه‌شناسی  - مترجم: صبوری، منوچهر -  نشر نی – ص 36

13-  روح‌الامینی، محمود - زمینه فرهنگ‌شناسی تألیفی در انسان‌شناسی فرهنگی و مردم‌شناسی- عطار – ص 17-18

14-  آشوری، داریوش - تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ – آگاه – ص112-11
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۱۵
زهرا حنفی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۱۲
زهرا حنفی

فرهنگ مقوله ی پیچیده و چند بعدی است ، با بار ارزشی و علمی پر رنگ که در هاله یا هاله هایی از ابهام و گنگی فرو رفته است .

اصطلاح فرهنگ دارای معنی های فراوانی است.حدود400تعریف درباره ی فرهنگ در لغت نامه های فارسی، عربی، اروپایی  ذکر شده است که دال بر با ارزشی و وسعت مفهوم این واژه دارد. از دلایل پیچیدگی فرهنگ می توان گفت که فرهنگ متشکل از عناصر و دارای  کثرتی است با این وجود که انسجام خود را حفظ کرده و یک کل تجزیه ناپذیر و پویا را تشکیل داده است و نیز این واژه در گذر زمان وارد علوم مختلف شده و از دیدگاه افراد با تخصص های متفاوت و رویکرد های ی با تعاریف و مفاهیمی متعدد بیان شده است.

در قرن شانزدهم میلادی فرهنگ به معنا ی پرورش ادب، آداب، آموختن آداب و رفتار اجتماعی باب شده و در قرن نوزدهم اول در زبان آلمانی و بعد در فرانسه و انگلیس این واژه در حوزه ی علوم تاریخی و علوم انسانی وارد شد . فرهنگ نظام پیچیده و پویای اجتماعی است که در روند تکامل وجود اجتماعی انسان برای انطباق و سازگاری هرچه بیشتر با محیط طبیعی و اجتماعی و ادامه ی زندگی هرچه غنی تر و اخلاص تر، از سوی انسان جمعی آفریده شده و پرورده می شود و از نسلی به نسل دیگر به عنوان میراثی اجتماعی انتقال می یابد و به عنوان کل تجزیه ناپذیر شامل خصوصیات روحی و عقلی، باور ها، رسوم، رفتار، علوم، هنر و... مجموعه نظام های نمادین می شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۰۶
زهرا حنفی

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی سال 1393 را سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی ومدیریت جهادی نامگذاری کردند.

درباره ی علت انتخاب این شعار حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح حرف اصلی خود در سال 93 یعنی ضرورت قوی تر شدن ملت و کشور وافزایش اقتدار ملی و تلاش باجگیران و زورگویان جهانی برای تضییح حقوق ملت های ضعیف استناد و خاطر نشان کردند:

طبیعت جهانی که با افکار مادی اداره می شود زورگویی قدرتمندان نسبت به ضعیفان است ، پس باید قوی شویم وپیشرفت کنیم .

رهبر انقلاب در بیان علت انتخاب این شعار به عنوان نقشه راه  کلی سال 93 برای گام های بلند وتجربیات موفق ملت وامکانات وظرفیتهای وسیع کشوراست ، اشاره کردند و افزودند مسیر پرافتخار اقتدار ملی با تمرکز مسولان و مردم بر این شعار با شتاب بیشتری پیموده خواهد شد.

ایشان در تشریح عناصر اصلی قدرت یک ملت برخورداری از تسلیحات پیشرفته را لازم دانستند اما افزودند اقتصاد و فرهنگ و علم سر عنصر اصلی اقتدار ملی است که با یاری خداوند در 12 سال اخیر درباره علم و دانش پیشرفتهای درخشانی داشته ایم.

رهبر انقلاب اهتمام جدی درباره دو عنصر دیگر اقتدارملی یعنی اقتصاد وفرهنگ را ضروری برشمردند. وبا تمرکز اولین بخش از سخنان بر مسله اقتصاد افزودند باید اقتصاد ایران را بگونه ای قوی کنیم که هیچ تکانه ای در جهان و هیچ کس در هیچ جای دنیا چه آمریکا و چه غیر آمریکا نتواند با یک تصمیم گیری ونشست و برخاست بر اقتصاد کشور ومعیشت مردم ما اثر بگذارد که این همان اقتصاد مقاومتی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۰۰
زهرا حنفی